پدر
نن تناور آن سرو سایه گستر کو در این کویر تنم سوخت، سایه سر کو به ریگ داغ بیابان فتاده ام از پا در این جهنم سوزنده، سبزه ی ترکو به هر کجا که نظر میکنم نمکزار است ز تشنگی جگرم سوخت آب کوثر کو هجوم فاجعه نزدیکتر ز من، به من است در این میانه مرا جان پناه و سنگر کو اسیر فتنه اهریمنان و دیوانم فرشته ای که بشورد به فتنه و شر کو در این زمانه دلواپسی، زمانه بیم امید بخش دلم، یاور دلاور کو فراز قله عمرم نشسته کرکس مرگ به غیر طعمه شدن راه و چاره دگر کو لطفا برای شادی روح پدر عزیز...
نویسنده :
مامان السا
15:20