السا کاظمیالسا کاظمی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

عـ ـشـ ❤ـقـم ✗.ا. لـ✔ــسـ ـاـ✿ـ✿

دخملی بوو شده

  دیروز یعنی سه شنبه 1393/6/11   دخملم برای اولین بار خورد زمین   دیگه جزییاتش رو توضیح نمیدم   خدا رو شکر بخیر گذشت   فقط یه خراش کوچولو روی سرش ایجاد شد   (عکسش رو هم بعدا میزارم)   تازه بعدش هم وقتی باباش اومد   دوید که بره پیش باباش   که یهو وقتی اومد در رو وا کنه خورد به پاش کلی هم اونجا گریه کرد   بعدش هم رفت تو آشپزخونه رو سرامیک سر خورد   بازم کلی گریه کرد   کلا دیروز بچه م خیلی بد آورد قربونش برم     ...
12 شهريور 1393

سیت دایم

  عسلم صبح که از خواب پا میشه اصلا خدا رو شکر گریه نمیکنه خیلی آروم از تخت میاد پایین و میاد پیش من بغلم میکنه ومحکم فشارم میده و میگه: سیت دایم ( یعنی دوست دارم )     منم بغلش میکنم و بوسش میکنم و میگم :سلام عشقم منم دوست دارم دخملم خیلی خانومه قربونش برم خدا رو شکر   ...
10 شهريور 1393

شکوفه

      مهربانی را از درخت شکوفه زده آموختم.   چون وقتی به او لگد زدم   او بجای تلافی   بر سرم شکوفه ریخت...!   زندگیت سرشار از شکوفه ...         درسته که عشقم نموند که من یه عکس خوشگل ازش بگیرم     اما تو رو خدا منظره رو ببینین چه خوشگل بود     دخملکم در ماهگی   ...
7 شهريور 1393

لالایی

  آرامش وصبر رد پای خدا در زندگی ست!     آرزو میکنم،       زندگیت پر از رد پای خدا باشد.....      دخملکم داره نی نی شو یایایی می خوابونه   ...
7 شهريور 1393

جشن2

  و اما جشن تولد دوم السا جون    که با حضور دوستان بر گذار شد               ...
6 شهريور 1393