دیگه داری بزرگ میشی
داشتی گریه میکردی هرچی سعی کردم آرومت کنم نتونستم آخرش با خستگی گفتم : آخه چیه دختر ؟ یهو گریه ت قطع شد ، بعدش لبخند روی لبات نشست وبا نوک زبونت تکرار کردی: چیه و چندین بارهم پشت سرمن هی بالبخندگفتی چیه دخترم داری حرف زدن رو یاد میگیری مامانی دیگه داری بزرگ میشی خدا رو شکر اینم روز ششم فر...
نویسنده :
مامان السا
16:47