شکوفه
شکوفه زندگی من در کنار شکوفه های بهاری ...
نویسنده :
مامان السا
16:52
امروز دخترم نه ماهه شد
امروز دخترم نه ماهه شد حالا وقتی بهش میگم اخه میگه خخخخخ وقتی بهش میگم بزن قدش دستاش رو با خوشحالی میکوبه رو دستم (این حرکت رو علی جون بهش یاد داده گفته بگم ) وقتی میگم عیبه دستاش رو تو هوا تکون میده وقتی میگم چیه سرش رو اینور و اونور میکنه و میگه چچی چچیی وقتی میگم نیست دستاشوازهم بازمیکنه ومیگه یییست وقتی میگم بیا دستاشو بازوبسته میکنه و با دادمیگه باا باا حالا وقتی می ا...
نویسنده :
مامان السا
16:49
سفر نامه گیلان
در راه گیلان خونه مادر بزرگ بندر انزلی بالاخره نصفه شب رسیدیم خونه اینم فردا صبح السا خانم در حال صبحانه خوردن ...
نویسنده :
مامان السا
16:48
دیگه داری بزرگ میشی
داشتی گریه میکردی هرچی سعی کردم آرومت کنم نتونستم آخرش با خستگی گفتم : آخه چیه دختر ؟ یهو گریه ت قطع شد ، بعدش لبخند روی لبات نشست وبا نوک زبونت تکرار کردی: چیه و چندین بارهم پشت سرمن هی بالبخندگفتی چیه دخترم داری حرف زدن رو یاد میگیری مامانی دیگه داری بزرگ میشی خدا رو شکر اینم روز ششم فر...
نویسنده :
مامان السا
16:47
4 بدر
ما که سیزده بدر نرفتیم بخاطر خانم طلا ، اما یه چهار بدر خیلی خوب با سپهر و علی داشتیم که خیلی بهمون خوش گذشت . ...
نویسنده :
مامان السا
16:46
هفت سین
عزیز دلم هفت سینی رو که من برای تو توی قلبم چیدم اینه : س ایه خدا ، س لامتی ، س ر سبزی ، س خاوت ، س رشت نیکو ، س الی سرشار از نعمت ، و سین هفتم س یب خنده برای همیشه بر روی لبانت ... . ...
نویسنده :
مامان السا
16:45